اینکه ما خودمون نقاط ضعف جنبش سبز رو پیدا کنیم و بر طرف کنیم بهترین راه برای پیشبرد این جنبش و تقویت جنبش سبز هستش چون ما با اینکار نشون میدیم که اصول اولیه حرکت رو به جلو رو میدونیم و این یعنی خارج شدن از یک مدار بستهای که باعث شده از مشروطه تا حالا نه تنها نتونیم به ظاهر رو به جلو حرکت کنیم، بلکه بعضی وقتها یه چند دوری هم خلاف حرکت قبلی به عقب حرکت کنیم. هر چند که در هر حال صد سالی میشه که داریم دور خودمون میچرخیم.
اقای گنجی مقالهای نوشتن و درباره آرای اقای موسوی اظهار شک کردن. این کار نه غیب گوییه و نه حرف عجیبه چون هیچکدوم از ما واقعا نمیدونه تعداد واقعی ارای هر کدوم از نامزدها چقدر هستش ؟..درسته که در هفته های اول بعد از انتخابات اسنادی منتشر شد ولی بازهم هیچکس بطور یقین نگفت که من به این تعداد رای دارم.
ولی موضوعی که هر سه نامزد به اون اعتراض داشتن عدم امانتداری و تقلب در انتخابات بود و البته که در پشت همه اینها فقط اراده یکنفر وجود داره که خودش رو بالاتر از هفتاد میلیون نفر میدونه و برای این تعداد جمعیت هیچگونه حق تفکر و تصمیم گیری قایل نیست.
جناب اقای گنجی مردم هیچگاه در مورد تعداد آرای آقای موسوی صحبتی ندارند و ندانشتند بلکه خواسته اونها امانتداری و احترام به نظرشون بود. اینکه هیچکدام از افراد نامبرده شده به صراحت از تعداد آرا و یا پیروزی مطلق یک کاندید سخن نگفتهاند دلیل بر صحیح بودن انتخابات نیست…به نظر من اینگونه نتیجهگیری بیشتر برای مشروع جلوه دادن انتخابات میباشد. در حالی که خود شما بهتر از همه میدونید که تقلبات وسیعی صورت گرفته و خود شما به عنوان یکی از افرادی که قبلا داخل این سیستم بودهاید بارها در مقالات و سخنرانیهاتون به وجود تقلب و دستکاری ارا توسط حکومت اشاره کردهاید.
خوب همه این اعتراضات فقط برای ابطال انتخابات بود چرا که انواع اقسام شواهد و گزارشها برای تقلب ارایه شده که همگی باسند و مدرک بوده و هر کدوم به تنهایی باعث ابطال انتخابات میشد ولی کسی توجهی نکرد.
یک نمونشو که یکی از اعضای بسیج با افتخار برای ما تعریف میکرد نوشتن برگه آرای افراد بیسواد و سالمند بود که همگی به نام احمدینژاد نوشته میشد علیرغم تاکید صاحب رای بر نام یک کاندیدای دیگر..
این عمل بطور مستمر در شهرستانها و روستاهایی که مردم در اونها سطح سوادشون پایینتر بود انجام شده.(این شخص یکی از اعضای بسیج در اردبیل بود که خودش اعتراف کرد که تقریبا همه برگههایی که نام احمدی نژاد رو روش نوشته که باید نام موسوی نوشته میشد)
خوب چطور ممکن است که اقای کروبی فقط دویست هزار رای داشته باشد. آیا این تعداد رای برای کاندیدایی با ان شعارها و تعداد رای در دوره قبل قابل قبول است؟ آیا همین امر نشانه وجود تقلب در انتخابات نیست؟
ایا نباید این انتخابات ابطال میشد؟
مگر خواسته موسوی و کروبی و رضایی(تاوقتی که معترض بود)چیزی جز ابطال انتخابات بود؟
اقایان خارج نشین هیچکدوم از شما نمیتونید عظمت روزبیست پنج خرداد رو درک کنید چون ندیدید، به جرات میگویم که جمعیت بسیار بسیار بیشتر از سه میلیون نفری بود که توسط اقای قالیباف اعلام شد.(وقتی جمعیت در چهار راه ولیعصر بخاطر ازدحام قادر به حرکت به سمت خیابان آزادی نبود میشود گفت سه میلیون نفر حاضر بودند؟)
این جمعیت همگی خواستار جاری شدن اراده جمعی بودند نه اراده یک فرد.
آقای گنجی و دوستان گرامی، ما خوشحال میشیم امثال شما بتونید نقاط ضعف جنبش رو پیدا کنید و نظرتون رو درباره رفع این ضعفها بگید ولی خواهشا جنبش رو زیر سوال نبرید.
و اما درباره تحریم انتخابات که توسط شما و مجاهدین خلق و بعضی گروههای دیگر مطرح شد و البته در مقالهتان هم به ان اشاره کردید باید بگویم که در داخل کسی از این نظریه استقبال نکرد و خوشحالم که این اتفاق نیافتاد چرا که در انصورت چنین حرکتی شکل نمیگرفت و البته الان دیگر این دولت و حکومت با چنین عدم مشروعیتی مواجه نمیشد.
والبته تا یادم نرفته بپرسم از شما که کدام یک از نامزدها ادعا کردند من بیست و هفت میلیون رای دارم؟
همین
منبع : خودنویس
Filed under: مقاله |
بیان دیدگاه